
…………………………………………….. 154
بند چهارم: تجربهی مصرف مواد مخدر یا مشروبات الکلی……………………………………………. 154
بند پنجم: عامل یا عوامل بزهکاری از دید خود فرد…………………………………………………….. 156
الف: علل فردی بزهکاری ……………………………………………………………………………………. 156
ب: علل جامعه شناختی بزهکاری ………………………………………………………………………….. 162
گفتار چهارم: بررسي نموداري دادهها………………………………………………………………………. 163
نتيجه و پيشنهادها……………………………………………………………………………………………… 179
الف: نتيجه گيري ………………………………………………………………………………………………. 180
ب: پيشنهادات ………………………………………………………………………………………………….. 183
فهرست منابع …………………………………………………………………………………………………… 185
ضميمه/ پرسشنامه………………………………………………………………………………………………. 192
چكيده انگليسي…………………………………………………………………………………………………. 194
چكيده
سير جرايم در جامعه طریقه پرشتابي به خود گرفته می باشد و انجام اقداماتي براي پيشگيري در اين زمينه را اجتنابناپذير مينمايد نخستين گام در اين ارتباط شناخت شرايط موجود می باشد. هدف از اين بررسي همانگونه كه از عنوان انتخابياش پيداست علت شناسي جرايم خشونت آميز در جمعيت زندانيان شهرستان آمل ميباشد كه بر اساس روش ميداني و توصيفي اكتشافي خواهد بود. علل ارتكاب جرايم خشونت آميز به شرايطي اطلاق ميگردد كه فرد در آن رشد و نمو يافته، نظاره كرده، آموخته و به گونه كلي مسيري را پيموده كه سرانجام اين راه به زندان، تحت عنوان يك مجرم و عناوين مجرمانهاي با اوصاف خشونت آميز ختم شده می باشد. شرايطي از قبيل معضلات اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و… بر مبناي نظريه بركويتس كه معتقد به يادگيري نظارهاي خشونت و پرخاشگري در دوران كودكي و نوجواني می باشد و همچنين يادگيري نظارهاي بندورا طرح مقاله و ساخت آزمون طراحي گرديد. جامعهي پژوهشي اين بررسي شامل كليهي مجرمين با اوصاف خشونت آميز در زندان شهرستان آمنل در سال 1391 ميباشد كه نمونه گيري تصادفي 80 نفر از آنها انتخاب و آزمون همبستگي در مورد آنها اجرا و پروندهي محكوميني و مددكاري آنها مورد مطالعه قرار گرفت. فرضيهي اصلي پژوهش معناداري ميان وجود عوامل فردي و اجتماعي در وقوع جرايم خشونت آميز را تأييد كرده می باشد. و نيز ارتباطي معناداري ميان كاهش سطح سواد مجرمان و گسترش سطح خشونت در جرايم ارتكابيشان نظاره گردید. به دليل شرايط خاص اجتماعي و اهميت دهي والدين به موقعيت دختران بخش اعظم نمونهها مرد بودهاند. ضريب پاياني پرسشنامهي محقق ساخته و درصد نمرات سؤالات مورد بررسي در ميان آزمودنيها بالاتر از سطح ميانه (60%) بوده می باشد در پايان نيز چندين پيشنهاد مانند ايجاد يك ساختار مددكاري گسترده با اهرمهاي قدرتمند قانوني – قضايي ارائه گرديد.
واژههاي كليدي : خشونت، جرایم، علل ارتکاب، نظم اجتماعی ، مجازات
مقدمه
چنانچه ميزان ابتلاء جوامع بشري به يك موضوع خاص را يكي از معيارهاي اهميت آن موضوع بدانيم به جرأت ميتوان ادعا كرد كه پرخاشگري و خشونت مانند مسائل عمده و با اهميتي می باشد كه بشرها از گذشتههاي دور تاكنون به صورت گستردهاي با آن سرو كار داشته و دارند. نگاهي گذرا به آمار خيره كننده و روز افزون جنايات و درگيريهايي كه در جوامع انساني به وقوع ميپيوندد – كه بخش عمدهاي از آنها ناشي از رفتارهاي پرخاشگرانه می باشد- مؤيد اين ادعا می باشد.
به جاست در اين جا گفتار يكي از نويسندگان (مونتاگو، 1976) را ذكر نماييم كه ميگويد: «اغلب عقیده دارند كه پرخاشگري انگيزهاي می باشد كه بايد درمورد آن بيشتر بدانيم؛ ما به يكديگر حمله ميكنيم، آسيب ميرسانيم، و گاهي هم ديگر را ميكشيم، در واقع ما با دشنام دادن يا كوشش در جهت بيآبرو كردن ديگران به صورت كلامي پرخاشگري ميكنيم..»
به موازات پيشرفت صنايع و علوم و متحول شدن زندگي بشري، روابط انساني نيز نسبت به قبل پيچيدهتر شده می باشد. در اين راستا، مشكلات و معضلات روحي و رواني فراواني در جوامع انساني به وقوع پيوسته كه اين امر ضرورت بررسي گسترده و دقيق موضوعات روان شناختي نظير پرخاشگري را ايجاب نموده می باشد. به طوري كه امروزه پرداختن به موضوع پرخاشگري منحصر به كتب روانشناسي نيست بلكه در ديگر حوزههاي علمي هم زیرا روان پزشكي، آسيب شناسي رواني، روان شناسي اجتماعي و حتي جرم شناسي كه يكي از شاخههاي حقوق كيفري می باشد، از جهات متفاوت مورد بررسي قرار گرفته می باشد.
خشونت و پرخاشگري به يكي از مسايل اجتماعي مهم و در خور توجه جوامع تبديل شده می باشد. افراد و گروههاي زيادي به دلايل و بهانههاي گوناگون با درگير شدن در فرآيندهاي خشونت آميز آسيبهاي فراواني را به خود و سايرين وارد ميكنند. در بسياري از درگيريهاي خشونت آميز، لاجرم نيروي انتظامي مداخله ميكنند و خشونت و درگيري وارد مرحله متفاوتي ميگردد.
مواردي نيز به دنبال مداخله پليس و خاتمه درگيريها، پديده خشونت جمعي در زمانها و مكانهاي ديگري و گاه در ابعادي بسيار گستردهتر بروز ميكند كه نتيجه آن، تخريب اموال عمومي، صدمات جاني و مالي افراد ماجراجو و حتي بيطرف و يا عابران و غيره می باشد. از اين رو، شناخت همه جانبه پديده خشونت، بويژه از ابعاد روان شناسي اجتماعي و جامعه شناختي، به مقصود دستيابي به راهكارهاي اصولي براي پيشگيري و نيز كنترل آن از دغدغههاي اساسي جوامع دموكراتيك می باشد.
عوامل متعددي ميتوانند در شكل گيري رفتارهاي مختلف جوانانم كه صورت خشونت به خود ميگيرند مؤثر و تأثیر آفرين باشند. شناخت علمي اين عوامل به مقصود رسيدن به يك درك جامع از ماهيت اين مسأله بسيار مهم می باشد. همچنين، ضروري می باشد عواملي كه ميتوانند بستري مناسب براي مراقبت و حمايت از جوانان در جهت احتزاز از خشونت فراهم آورند به خوبي شناسايي شوند.
تحقيقات زيادي حاكي از آنست كه وجود يك عامل ريسك (Risk factor) در يك فرد به تنهايي نميتواند موجب بروز رفتار ضد اجتماعي و خشونت بار بشود.عوامل متعددي لزوماً بايد با هم ادغام شوند تا دريك دوره زماني مربوط به رشد فرد و تحول به دوره بلوغ و بزرگسالي رفتار وي را شكل ويژهاي بخشند. عوامل ريسك به عواملي اطلاق ميشوند كه شواهد قوي براي ارتباط علمي آنها با يك مسأله يا پديده خاص عواملي زیرا : بيكاري و فقدان درآمد كافي براي زندگي، به ويژه براي تأمين امكانات ورزشي، تفريحي و گذران سالم اوقات فراغت براي نوجوانان و جوانان كه نياز مبرم و انكارپذيري براي آن به مانند نياز گياه به آب ، دارند. و يا شرايطي زیرا غربتي بودن، طرد شدگي، اخراج از مدرسه و يا اجبار درترك تحصيل، احساس بيعدالتي، بيقدرتي اجتماعي نبود خانواده حمايتگر و قابل اتكا، احساس محروميت / ناكامي در برآورده شدن خواستهها و آمال كوچك و بزرگ و عواملي نظير اينها ميتوانند فرد را در مسير حوادث و شرايط نامطلوب وخطرآفرين قرار دهند. به ويژه اگر الگوهاي يادگيري اجتماعي و گروههاي تأثیرآفرين مناسبي در اختيار نباشد، احتمال الگوپذيري و مدل سازي منفي و ناسالم براي جوان فراهمتر ميگردد و زمينه مناسبي براي رفتارهاي نابهنجار و ضداجتماعي فراهم ميگردد.
عوامل حمايت كننده، از طرف ديگر ، عواملي هستند كه بالقوه احتمال درگير شدن در رفتار خطرآفرين را كم ميكنند. اين عوامل ميتوانند در سطح و ابعاد خطري كه يك فرد آن را تجربه ميكند تأثيرگذار باشند و يا ميتوانند در سطح و ابعاد خطري كه يك فرد آن را تجربه ميكند تأثير داشته باشند و يا ميتوانند ارتباط بين ريسك و بازده يك رفتار را تعديل كنند، هست.
يكي از راههاي درك و شناخت پويايي بين عوامل ريسك و حمايت كننده امنيت كه اين عوامل رادر چارچوب اكولوژيك يا زيست محيطي مورد توجه قرار دهيم و با بهره گیری از يك مدل اكولوژيك ميتوان تشخيص داد كه هر فرد در چارچوب شبكه پيچيدهاي از زمينههاي فردي، خانوادگي، اجتماعي و محيط زندگي خود اقدام ميكند كه روي ظرفيتش براي احتراز از ريسك تأثيرگذار می باشد.
الف) بيان موضوع
بروز جرايم خشونت بار و رشد تصاعدي آن در مقايسه با ساير جرايم وعناوين مجرمانه در مازندران به يك چالش و يك مسألهي اجتماعي بدل شده می باشد به طوري كه دومين الگوي مجرمانه از لحاظ حجم درصدي بزهكاران نوپا و تازه كار در كانون اصلاح و تربيت شهرستان آمل را بعد از سرقت تشكيل ميدهد.
عمده دليل نگارش اين تحقيق آسيب شناسي جوانان خشونتگراست. بدين معنا كه دريابيم جوانان با در نظر داشتن متغيرهاي مختلفي نظير ويژگيهاي فردي، خانوادگي و اجتماعي در چه مواردي و تحت چه شرايطي و با تأثيرپذيري از كدام عوامل مداخله گر، چه نوع رفتارهاي خشونتآميزي را مرتكب ميشوند.
ب) سؤالات تحقيق
سؤالات اصلي تحقيق عبارتند از :
1) آيا ميان عوامل فردي و اجتماعي در ارتكاب جرايم خشونت آميز و ميزان خشونت ابرازي اشخاص مرتكب به اين دست جرايم ارتباط معناداري هست؟
2) آيا ميتوان سطح سواد مجرمين و ميزان گرايششان به خشونت در جرايم ارتكابيشان ارتباط معناداري يافت؟
3) آيا ميتوان ميان عوامل محيطي و گرايش مجرمين به ارتكاب جرايم خشونت آميز ارتباط معناداري يافت؟
پ) فرضيههاي تحقيق
1) عوامل فردي و اجتماعي در ارتكاب جرايم خشونت آميز مؤثر می باشد.
2) با كاهش سواد افراد شدت خشونت ابرازي مجرمين افزايش معناداري مييابد.
3) عوامل محيطي ميتواند تأثير بسزايي در ارتكاب جرايم خشونت آميز داشته باشد.
تعداد صفحه :214
قیمت : چهارده هزار و هفتصد تومان
***
—-
پشتیبانی سایت : ———- [email protected]
در صورتی که مشکلی با پرداخت آنلاین دارید می توانید مبلغ مورد نظر برای هر فایل را کارت به کارت کرده و فایل درخواستی و اطلاعات واریز را به ایمیل ما ارسال کنید تا فایل را از طریق ایمیل دریافت کنید.
*** ***
- 1
- 2
